|
چهار شنبه 21 دی 1390 ساعت 22:12 |
بازدید : 461 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 0 )
|
خب ، اول از همه میشینیم پشت فرمون یه نگاهی بهش میندازیم !
برای دین وخوندن ادامه این مطلب برین ادامه مطلب 
برچسبها:
طنز ,
خنده ,
جک ,
جوک ,
فقط خنده ,
تصاویر خنده دار ,
متن طنز ,
نوشته طنز ,
فقط خنده ,
شوخی ,
شوخی با خانم ها ,
اموزش رانندگی ,
داستان اموزش رانندگی خانم ها ,
|
امتیاز مطلب : 157
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
|
یک شنبه 8 آبان 1390 ساعت 14:37 |
بازدید : 579 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 0 )
|

یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه…!
بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن:
انتگرال بگیر…!!!
موضوعات مرتبط:
طنز ,
جک ,
,
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
|
شنبه 7 آبان 1390 ساعت 21:20 |
بازدید : 487 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 1 )
|

يكي لكنت زبان داشته،زنگ ميزنه اورژانس كه بياد جنازه همسايشونو كه مرده ببره...
ميگه اللللو اااورجانس،هههمسايمون مممرده يه آآآمبولانس بفرستين.
طرف ميگه ادرستون؟
يارو تا مياد ادرسو بگه زبونش بند مياد ميگه ظظظظ...
طرف ميگه ظفر منظورتونه؟
ميگه ننننه،طرف فكر ميكنه سر كاره قطع ميكنه.
تا اين كه دو هفته بعد همين اتفاق مي افته...
|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
|
سه شنبه 3 آبان 1390 ساعت 16:26 |
بازدید : 749 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 0 )
|
خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد......
(حتما ادامشو هم بخونيد)
موضوعات مرتبط:
طنز ,
جک ,
,
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
|
پنج شنبه 7 مهر 1390 ساعت 21:12 |
بازدید : 593 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 0 )
|
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
جمعه 18 شهريور 1390 ساعت 21:31 |
بازدید : 621 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 0 )
|
یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن کلاغه سفارش چایی میده چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار
مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی! چند دقیقه میگذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده باز یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار
مهموندار میگه : چرا این کارو کردی؟
کلاغ میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی !
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره
خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه …
مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن قهوه رو که میارن
یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟
خرسه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی
اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که
بندازنش بیرون خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه
کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه
مجبوری پررو بازی دربیاری!!!!!!!!
نكته مديريتي:قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید.
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
|
دو شنبه 14 شهريور 1390 ساعت 19:19 |
بازدید : 661 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 0 )
|
گله میكرد ز مجنون لیلی - كه شده رابطهمان ایمیلی
حیف از آن رابطهی انسانی - كه چنین شد كه خودت میدانی
عشق وقتی بشود داتكامی - حاصلش نیست به جز ناكامی
نازنین خورده مگر گرگ تو را - برده یا داتنت و داتارگ تو را
بهرت ای میل زدم پیشترك - جای سابجكت نوشتم : به درك
به درك گر دل من غمگین است - به درك گر غم سنگین است
به درك رابطه گر خورده ترك - قطع آن هم به جهنم به درك
آنقدر دلخورم از این ایمیلم - كه به این رابطه هم بی میلم
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
یک شنبه 13 شهريور 1390 ساعت 18:4 |
بازدید : 559 |
نویسنده :
پرهام
| ( نظرات 1 )
|
![]()
به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان…
میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم.

یارو اومده میبینه همکارم توی اتاق نیست. باز میپرسه خانم فلانی نیست؟
گفتم پَ نه پَ هستن. افتادن پشت اون کمد. با خطکش بزن در بیاد.

دیشب از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن،طرف میگه بفرستم واستون؟
پ ن پ آپلود کن،لینکش رو بده،دانلود میکنم!

دارم با دوستام راه میرم پام پیچ خورد،خوردم زمین. میگه کمک میخوای؟میگم پـَـ نه پـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت میکنم، بریییید برییییییید!!

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی ۲ لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد
|
|
|